کد خبر : 309989
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۰
-

ولایت فقیه؛ محور انسجام ملی

ولایت فقیه؛ محور انسجام ملی

امنیت اولین و حیاتی‌ترین نیاز جوامع و درعین حال از آنجا که مفهومی پیچیده و انتزاعی است، ارزیابی بودن یا نبودن آن نیز بسیار دشوار می‌نماید. ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران در منطقه‌ای آشوب زده قرار داریم، لذا مسئله امنیت و تأمین آن دوچندان برایمان دارای اهمیت خواهد بود.

به گزارش عصرقائم، حفظ وحدت در کشور و کاهش عوامل تفرقه، یکی از تذکرات و توصیه‌های رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بیاناتشان به‌مناسبت حماسه ۱۹ دی بود: «تذکر بعدی که به نظر من این هم بسیار مهم است، مسئله حفظ وحدت در کشور است. ما عوامل تفرقه را هرچه می‌توانیم باید کم کنیم. البته اختلاف سلیقه‌ها وجود دارد، اختلاف‌نظر‌ها وجود دارد، اختلاف‌روش‌ها و منش‌ها وجود دارد، این‌ها هست، منتها نباید بگذاریم که این‌ها به جبهه‌گیری در مقابل یکدیگر بینجامد، آن انسجام عمومی مردم با این اختلاف‌ها اوج پیدا بکند.»

چرایی تذکر به حفظ وحدت در کنار تذکراتی، چون توجه به حساسیت‌زدایی از اصول، تقویت امید و چشم‌انداز آینده، بیان موفقیت‌ها و دستاورد‌های نظام، مردمی بودن و توجه به ظرفیت‌های مردمی و تلاش مضاعف مسئولان برای حل مشکلات کشور از زبان رهبری نظام که با اشراف بر وضعیت راهبردی، دغدغه خنثی‌سازی تهدیدات و حل مشکلات اساسی را دارد، در پیوند با چند عامل و دلیل قابل فهم می‌باشد.

تلاش دشمنان و معاندان برای نا‌امن‌سازی و ایجاد بی‌ثباتی در کشور از مسیر اختلاف‌افکنی و فعال‌سازی گسل‌های اجتماعی-سیاسی که با تحریک احساسات مذهبی، قومی و محلی دنبال می‌شود.

سوءاستفاده و بهره‌برداری ابزاری برخی بازیگران سیاسی از تفاوت‌ها و افتراق‌های موجود در جامعه یا خواسته‌ها و مطالبات گروه‌ها، اقوام و اصناف مختلف در میدان رقابت‌های سیاسی که می‌تواند زمینه‌ساز فعال شدن گسل‌های سیاسی- اجتماعی تا مرز معارضه و شکل‌گیری آشوب و بی‌ثباتی شود.

پدید آمدن برخی تغییرات اجتماعی مولد شکاف‌های جدید مثل افزایش حاشیه‌نشینی و فاصله طبقاتی که به مثابه زخم و آسیبی برای شکل‌گیری هرگونه التهاب و تنش و فراهم شدن بستر موج‌سواری گروه‌های معاند و دشمنان بیرونی به حساب می‌آیند.

تشدید جنگ روانی و ادراکی دشمنان و تمرکز بر اختلاف‌افکنی و سوق دادن کشور به سمت منازعه و جنگ داخلی که درصورت موفقیت در فعال‌سازی یک شکاف اجتماعی یا سیاسی، می‌تواند شکاف‌های دیگر را نیز تشدید و سطح تضاد‌ها و تعارض‌ها را نیز افزایش دهد و به هدف شوم خود یعنی بی‌ثبات‌سازی و شورش داخلی دست پیدا کند.

سطح‌نگری یا وجود نگاه افراطی و احساسی برخی از نیرو‌های خودی که با تصور مقابله با برخی مواضع و ادعا‌های اشتباه یا اهانت عناصر خطاکار و منحرف، ناخواسته وارد عرصه اختلاف و فعال‌سازی گسل‌های قومی-مذهبی می‌شوند.

این درحالی است که انسجام و وحدت ملی در شرایط فعلی، یک عامل استحکام‌بخش درونی و پشتوانه‌ای برای قدرت ملی به حساب می‌آید که می‌تواند محاسبات و رفتار دشمنان را تنظیم و آنان را مجبور به و مراعات منافع ملی ما نماید.

با توجه به اهمیت وحدت و انسجام ملی در سرنوشت کشور و دستیابی به منافع و دفاع از عزت از یک سو و تمرکز دشمن بر خط اختلاف‌افکنی و وجود زمینه‌ها و شکاف‌هایی چندگانه که می‌تواند اختلاف را به عامل شتاب‌دهنده بی‌ثباتی و ناامنی داخلی تبدیل نماید از دیگر سو، ضروری می‌نماید که تمامی دلسوزان و علاقه‌مندان مردم و سرنوشت کشور به تقویت وحدت و انسجام و از بین بردن زمینه‌های تفرقه و مقابله با اختلاف‌افکنی همت گمارند. برخی عواملی که می‌تواند وحدت و انسجام ملی را تقویت کند، عبارت‌اند از آگاه‌سازی افکار عمومی نسبت به خط تفرقه‌افکنی و تعارض‌آفرینی دشمنان برای قرار دادن کشور در وضعیت شکنندگی و ضعف داخلی که بتوانند خواسته‌های خود را به کشور تحمیل نمایند.

منزوی‌سازی برخی عناصر سطحی‌نگر و افراطی داخلی که وحدت و انسجام را مخدوش یا با تصور مقابله با اشتباهات برخی عناصر خاطی و هنجارشکن به فضای مجادله و بگومگوی اختلافی دامن می‌زنند.

برجسته‌سازی و واگویی نقاط و وجوه مشترک بین اقوام و مذاهب و محور قرار دادن منافع ملی و مصالح کشور در مواضع و رفتار‌ها و تعاملات گروهی و جناحی که خود ترغیب‌کننده به سمت وحدت و انسجام می‌باشد.

تقویت هویت‌های انسجام‌بخش و ترمیم‌کننده گسل‌ها و شکاف‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مثل هویت دینی و هویت ملی که امکان چسبندگی بین تمام اقوام و خرده‌فرهنگ‌ها را فراهم می‌آورد.

حساس‌سازی نخبگان فکری و اصحاب رسانه نسبت به این موضوع و برانگیختن مشارکت نهاد‌های مدنی برای تقویت وحدت و انسجام داخلی، مجموعه‌هایی که هرکدام می‌توانند مخاطبان خود را نسبت به اهمیت وحدت ملی و خطرات اختلاف و تفرقه هشدار داده یا اقناع نمایند.

اختلاف برآمده از گسل‌ها و شکاف‌های اجتماعی-سیاسی مثل زلزله ناشی از گسل‌های زمین‌شناختی هستند که اگر آمادگی قبلی وجود نداشته باشد، می‌تواند خسارت‌های بزرگ به بار آورده و این خسارت‌ها دامن تمامی اهالی منطقه را می‌گیرد و ترمیم و جبران آن هم سال‌ها و نسل‌ها طول می‌کشد.

شاید بشر در برابر گسل‌های جامعه‌شناختی، ناتوان است و کاری از او برنمی‌آید، ولی هم ترمیم گسل‌های اجتماعی و سیاسی مقدور است و هم با تکیه بر عقلانیت و اخلاق می‌توان از فعال شدن آن‌ها جلوگیری کرد. چنین خواسته‌ای از دشمنان نمی‌توان داشت، اما از بازیگران داخلی انتظار می‌رود که با محوریت منافع ملی و مصالح کشور نسبت به هرگونه اختلاف داخلی که می‌تواند زمینه‌ساز موج‌سواری معاندان و دشمنان نظام و کشور باشد، ملاحظه لازم را به عمل آورند.

امنیت اولین و حیاتی‌ترین نیاز جوامع و درعین حال از آنجا که مفهومی پیچیده و انتزاعی است، ارزیابی بودن یا نبودن آن نیز بسیار دشوار می‌نماید. ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران در منطقه‌ای آشوب زده قرار داریم، لذا مسئله امنیت و تأمین آن دوچندان برایمان دارای اهمیت خواهد بود. در حال حاضر که دولت دوازدهم کنار رفت و دولت جدید در حال شکل‌گیری است، لازم به نظر می‌آید که برای دکترین امنیتی دولت سیزدهم، باید دکترین امنیت منطقه‌ای دولت سابق مورد ارزیابی و نقد قرار گیرد.

دکترین امنیتی دولت دوازدهم به نام «منقطه قوی‌تر» و «امنیت شبکه‌ای» مطرح شد. وزیرامور خارجه در اجلاس امنیتی تهران دراین باره گفت: تلاش برای منطقه قوی‌تر به جای برتری جویی و حذف دیگر کنشگران به معنی پذیرش اصل تأمین منافع جمعی در منطقه خلیج فارس و تعمیم قاعده برد- برد به سطح این منطقه است.

استراتژی و منافع بازیگران منطقه ما به دلیل عدم ثبات سیاسی و اجتماعی و همچنین مسئله وابستگی آن‌ها، از پیش تعیین شده و مسلم نیست. لذا در منطقه‌ای که آنارشی قدرت به قول بوزان نابالغ است و محدودیت و مبانی ساختارها با گسستگی مواجه است، امنیت به وسیله تأثیر مثبت منافع مشترک و منسجم شکل نمی‌گیرد، بلکه بر اساس همان رقابت‌ها است که حفظ می‌شود.

بر این اساس دولت سیزدهم باید با مدنظر قرار دادن این نکات و ملاحظات بسیار دیگر پیرامون دکترین امنیت منطقه‌ای خود تصمیم‌سازی کند. دولت محترم بیش از هر چیز مبنا را برای مسئله امنیت قوی‌تر شدن ایران درنظر بگیرد. البته که این قدرت لزوما همواره در مسائل نظامی خلاصه نمی‌شود. امروزه ایران امکان تأمین بازار اقتصادی کشورهای هدف و ایجاد وابستگی استراتژیک را ندارد، لذا به سادگی در بازارهای بین‌المللی دور می‌خورد و تحریم و تهدید می‌شود. امروز با گره خوردن حوزه‌های مختلف، ارزیابی امنیت در درجه اول با قدرت سیاسی و توان نظامی محسوب نمی‌شود. چرا که عدم توسعه یافتگی پایدار و محرومیت از رفاه اقتصادی، روحیه ملی را تضعیف می‌کند و چند دستگی ملی را شدت  می‌بخشد. چنین ضعف داخلی می‌تواند اقدامات خصمانه را از جانب دشمنان بالقوه یا بالفعل باعث شود.

ایران اسلامی یکی از معدود کشورهای کهن جهان است که در طول هزاران سال، بخاطر ویژگی های خاص خود توانسته است به عنوان یک ملت واحد و منسجم به حیات خود ادامه دهد. این استمرار و پایداری حیات سیاسی و اجتماعی، در گرو انسجام و همبستگی ملی و هویت مند ایرانیان بوده است، چرا که فرآیند طولانی ارزش آفرینی در بین ملت ایران، مبتنی بر پایه های ارزشی بوده است که از دوران قبل از اسلام شکل گرفته و پس از پذیرش اسلام و گرویدن به آئین جدید، در یک کنش عقلایی به آموزه های اسلامی، منجر به بازآفرینی ارزشهای فرهنگی کهن در انطباق با آموزه های اسلامی شده و همین امر در شرایط جدید، به جای آن که منجر به کاهش اتحاد و انسجام ملی ایرانیان گردد، بر یکپارچگی و انسجام درونی و ملی آن ها با وجود قومیت های مختلف، استحکامی جدید بخشید. در واقع، اسلام ارزش های فرهنگی مبتنی بر ملیت را به زیور اعتقادات آراسته ساخت تا در آینده تاریخ که ملت ایران مورد هجوم مغولان قرار گرفت، این استحکام بازتولید شده در پرتو آموزه های اسلامی، توانست تاب مقاومت در برابر مهاجمان را تقویت کند و کماکان هویت ایرانی در گردنه خطرناک دیگری از تاریخ، سرافرازانه با حفظ انسجام ملی و هویت اسلامی -ایرانی، به حیات خود ادامه دهد.

ایران اسلامی، سرزمین هویت‌های ریزوم در درازنای تاریخ دیرینه و کهن در کنار هم بوده است و تنوع قومی و زبانی در آن، بسان مکمل های یک پازل، به اشکال مختلف باعث حفظ تمامیت ارضی و هویت اجتماعی ایرانیان شده است، به طوری که این اقوام، در فراز و فرودهای تاریخ، کمر همت به حفظ اقتدار و انسجام ملی ایرانیان بسته‌اند که آخرین نمونه آن را در حضور تمامی اقوام و مذاهب د رخطوط مقدم دفاع مقدس شاهد بوده ایم.

چنانچه بخواهیم امروز به مبانی و عوامل انسجام ملی به عنوان یکی از میراث ارزشمند فرهنگی بپردازیم، باید مبانی آن را در آموزه های اصیل قرآن کریم، مذهب برخاسته از آموزه‌های اهل بیت (ع)، رهبری های داهیانه معمار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری جستجو کنیم.

باید توجه داشت که انسجام ملی و هویت اجتماعی نیز همانند بسیاری از مسائل فرهنگی، نیازمند توجه و بازتولید از طریق تقویت المانها و عوامل تاثیر گذار خود است.

آگاهی بخشی چهرمین مبنای تقویت انسجام ملی و وحدت و همبستگی در کشور است. دست یابی به اتحاد ملی بدون وجود پیش شرط عینی و ذهنی سازنده آن امکان پذیر نیست. وجود شرایط و بنیادهای اتحاد ملی بدون دخالت عنصر آگاهی بخشی، خود به خود باعث شکل‌گیری و تبلور عینی اتحاد نمی‌شود. آگاهی بخشی می تواند مجموعه شرایط عینی اتحاد ملی را به شکل هویت ملی و دینی در آورده و زمینه‌های ذهنی اتحاد و انسجام ملی را فراهم ‌سازد. بدین ترتیب دست یابی به اتحاد ملی و تجلی آن، به آگاهی از هویت شخصی، دینی و ملی، شناخت و ضرورت درک اهمیت آن در تولید امنیت و حفظ هویت ملی بستگی دارد. لذا برای اینکه بتوانیم پیوسته به میزان قابل قبولی از انسجام ملی در جامعه و پیوندهای محکم آن دسترسی پیدا کنیم، لازم است عوامل دخیل و تقویت کننده آن را بشناسیم و از آن ها به صورت درست در مسیر تقویت انسجام ملی در کنار جلوگیری از آسیب ها و قدرت نفوذ دشمن در ایجاد شکاف، استفاده کنیم که در این ارتباط به مواردی چند اشاره می کنیم.

آنچه مسلم است، به خصوص با توجه به گسترش روز افزون ابزارهای ارتباطی و استفادة بهینه از آن از سوی کنشگران مثبت و منفی، همچنین شرایط ویژه ایران اسلامی در مواجهه با نظام‌های زیاده خواه در حوزه‌های فرهنگی و سیاسی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند حفظ انسجام ملی و اتحاد اسلامی هستیم و این امر همان گونه که از گذشته های دور به عنوان یک ضرورت تاریخی، ضامن بقای هویت و تمامیت ارضی و فرهنگی ایران متحد بوده است، امروز و در آینده تاریخ نیز نقش حیاتی و بی بدیل خود را برای نسل های آینده و صاحبان فردای ایران اسلامی ایفا خواهد کرد.

مردم ایران به صورت کاملاً طبیعی و در یک فرآیند تاریخیِ طولانی انسجام و وحدت داشته‌اند و اتحاد خود را طی فراز و نشیب‌های تاریخی به خصوص در چهل سال پرفراز  و نشیب بعد از انقلاب حفظ کرده و ارتقاء داده‌اند. این انسجام پایه و مایة فرهنگی داشته و عنصر اصلی مقوم آن ارزش‌ها و باورهای دینی و ملی در بین آحاد این ملت اعم از اقوام، اقشار و طبقات مختلف بوده است. علاوه بر ارزش‌های مشترک فرهنگی، پیوندها و تعاملات اجتماعی و ارتباطات و داد و ستدها در سطح ملی موجب پیوندهای قوی اجتماعی شده است. بنابراین مؤلفه‌های ارزشی مشترک و تعاملات و پیوندهای اجتماعی موجب شده، اتحاد ملی ایرانیان در شرایط کاملاً طبیعی حفظ شود و وجود یک رهبری دینی  تبدیل به محور اتحاد و انسجام در کشور شود. ادامه این روند مبارک نیازمند حفظ این هویت ولایی و باز تولید ارزش ها و تقویت مولفه های انسجام بخش و توجه به مبانی اصیلی است که اشاره ای کوتاه به برخی از آن ها شد.

ولایت فقیه؛ محور انسجام ملی/«ایران قوی»، دکترین امنیت منطقه‌ای
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

4 + 15 =