کد خبر : 203475
تاریخ انتشار : یکشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۸ - ۸:۰۵
-

رفتار پاندولی اصلاح‌طلبان میان تصاحب قدرت و فرار از پاسخگویی

رفتار پاندولی اصلاح‌طلبان میان تصاحب قدرت و فرار از پاسخگویی

به گزارش قائم آنلاین، عباس عبدی در روزنامه اعتماد می‌نویسد: انتخابات ۱۳۹۲ نشان داد كه مردم حاضر نيستند اين نهاد را كنار بگذارند. با همه ضعف و قوت‌هايش آن را حفظ كردند. انتخابات سال ۱۳۹۴ و مهم‌تر از آن ۱۳۹۶ اوج اين روند بود. كساني در اين انتخابات راي دادند كه هيچ‌گاه در گذشته در

به گزارش قائم آنلاین، عباس عبدی در روزنامه اعتماد می‌نویسد: انتخابات ۱۳۹۲ نشان داد كه مردم حاضر نيستند اين نهاد را كنار بگذارند. با همه ضعف و قوت‌هايش آن را حفظ كردند. انتخابات سال ۱۳۹۴ و مهم‌تر از آن ۱۳۹۶ اوج اين روند بود. كساني در اين انتخابات راي دادند كه هيچ‌گاه در گذشته در انتخابات شركت نكرده بودند. در سال ۱۳۹۴ مردم به ليستي راي دادند كه اصلا افراد آن را نمي‌شناختند حتي سياستمداران و فعالان هم آنها را نمي‌شناختند ولي براي تقويت اصل انتخابات و براي ايران وارد اين ماجرا شدند و اوج اين حضور در سال ۱۳۹۶ بود كه همه درصدد تقويت جايگاه اين نهاد برآمدند.

ولي اتفاق مهمي در اين فاصله رخ داد كه نبايد از نظر دور داشت كه به وجه دوم انتخابات يعني طريقيت آن مربوط مي‌شود. طريقيت انتخابات يعني بازتاب يافتن قدرت حقيقي جامعه در ساخت حقوقي آن و توجه به نيازهاي مردم از طريق تعيين نمايندگان مطلوب خود در انتخابات. در حقيقت هنگامي كه انتخابات جا افتاد و به يك شيوه مورد قبول تبديل شد، حالا بايد نتيجه دهد. مثل يك ترازو كه ساخته شده است و حالا بايد وزن‌كشي كند. آنچه اكنون اتفاق افتاده اين است كه مردم و راي‌دهندگان مسئول نتايج انتخاباتي شده‌اند كه طريقيت نداشته است. چگونه؟

اگر به انتخابات سال ۱۳۹۲، ۱۳۹۴ و ۱۳۹۶ نگاه كنيم، روشن است كه بخش بزرگي از راي‌دهندگان فاقد نامزد مطلوب خود در انتخابات هستند و فقط به دو دليل تقويت نهاد انتخابات و نيز تقويت كشور و ايران به ميدان آمدند و راي دادند، ولي اكنون متهم هستند كه وضعيت كشور محصول راي آنهاست!

كساني اين اتهام را مي‌زنند كه انواع و اقسام گرايش‌ها را از گردونه انتخابات خارج مي‌كنند و در نهايت با ملاك‌هاي محدود خود چند نفري را در سبد انتخابات باقي مي‌گذارند و در نتيجه اصلي انتخابات
۹۰ درصد راه را آنان خودشان طي كرده‌اند، ولي مسئوليت كشور را متوجه انتخاب ۱۰درصدي مردم مي‌كنند! آنان توجه نمي‌كنند كه اگر مردم نيايند مي‌گويند چرا نيامديد و اگر بيايند متهم مي‌شوند كه چرا فلاني يا آن گروه را انتخاب كرديد؟

اين رفتار نشان مي‌دهد كه وارد مرحله طريقيت داشتن انتخابات شده‌ايم. به اين معنا كه ديگر نمي‌توان براي تقويت نهاد انتخابات يا انتخاب ميان بد و بدتر وارد انتخابات شد. انتخابات بايد كاركرد واقعي خود را نشان دهد؛ انتقال قدرت حقيقي مردم به ساختار حقوقي.

درباره این دعاوی گفتنی است: ۱- مردم در حالی از نماد انتخابات با حضور خود صیانت و پاسداری کردند که ابتدا ضدانقلاب و نفاق قدیم، و سپس منافقین جدید دنبال تحریم انتخابات بوده‌اند، طیفی از مدعیان اصلاح‌طلبی، سال‌های ۸۱ و ۸۲ خواستار خروج از حاکمیت شده و در همان حال با گروکشی در مجلس و دولت وقت، خواستار تعطیلی انتخابات بودند و سپس هم، به تحریم انتخابات مجلس پرداختند. آنها همچنین در سال ۸۸، دست به شورش علیه رأی اکثریت مردم زدند. بنابراین تظاهر به احترام به انتخابات و رأی مردم، به افراطیون مدعی اصلاحات نمی‌آید.

۲- هرچند که منطقا شهروندی در قبال رأیی که می‌دهد و نتایجی که آن رأی به بار می‌آورد مسئول است، اما سیاست‌بازان حزبی نمی‌توانند با پنهان شدن پشت نام مردم، از مسئولیت پاسخگویی مثلا درباره وعده‌های انتخاباتی سال ۹۲، ۹۴ و ۹۶ خود طفره بروند. این وقاحت و اعتراف به پوپولیسم خسارت‌بار است که کسی بگوید ما نامزدهایی را که در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس به مردم معرفی کردیم و خواستیم رأی بدهند، خودمان قبول نداشتیم! خب اگر قبول نداشتید. برای چه وعده‌های پرطمطراق رونق و گشایش اقتصادی به مردم دادید؟! مردم نمی‌شناختند، شما که می‌شناختید! این که نمی‌شود یک طیف سیاسی لااقل در دو دهه اخیر، در فصل انتخابات وعده‌های خوش‌رنگ و لعاب بدهند و از قدرت و ثروت و امتیازات موجود حداکثر استفاده را برای ۴ یا ۸ سال استفاده کنند، در سررسید انتخابات بعدی که مردم شاکی شده‌اند، به مردم بگویند ما اختیارات نداریم و یا فلان دولتمرد یا نماینده مجلس، «مطلوب» ما نبود، اما مجددا از مردم بخواهند با آنها و نامزدهایشان رأی دهند و دوباره ۴ یا ۸ سال، ملت را سر بدوانند! این رفتار پاندولی، توهین به شعور مردم علی‌الخصوص آن بخش از مردم است که از سر کم‌اطلاعی و عدم شناخت دقیق از این طیف، به آنها اعتماد کرده‌اند.

۳- نامزد مطلوب نداریم یعنی چه؟! سال ۸۴، معین و کروبی و هاشمی، نامزد طیف مدعی اصلاح‌طلبی بودند؛ و در سال ۸۸ با آمدن موسوی، خاتمی کنار رفت. در سال ۹۲ و ۹۶ نیز محمدرضا عارف (رئیس شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان) و اسحاق جهانگیری نامزد بودند. اگر این همه آدم رنگارنگ، از نظر روزنامه آقای الیاس حضرتی و عباس عبدی، نامزدهای مطلوب نیستند، پس نامزد مطلوب آنها کیست؟! به‌راستی چرا در همین انتخابات آتی مجلس، محمدرضا عارف را مجبور کردند انصراف دهد؛ جز از ترس بی‌کارنامگی و عدم اعتماد مردم؟ خب! چرا مسئولیت این بدعملی و برانگیختن نارضایتی عمومی را از سر خود باز می‌کنند و گردن نظام انتخاباتی می‌اندازند؟!
۴- فرض کنیم امثال عبدی سال ۷۶ نمی‌دانستند نامزد مطلوب ندارند، سال ۸۰ و ۸۴ و ۸۸ و ۹۲ و ۹۶ (و سال‌های ۸۶ و ۹۰ و ۹۴ و ۹۸) هم نمی‌دانستند و نمی‌دانند؟! پس برای چه به‌عنوان مثال در تهرانی که ۳۰ نامزد می‌خواهد، بالغ بر ۱۳۰ نامزد اصلاح‌طلب ثبت‌نام کرده‌اند؟!

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

19 − 1 =