کد خبر : 202841
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸ - ۸:۵۵
-

شهادت سردار سلیمانی در چارچوب کدام منطق سیاست خارجی قابل توجیه است؟

شهادت سردار سلیمانی در چارچوب کدام منطق سیاست خارجی قابل توجیه است؟

به گزارش قائم آنلاین، محمد محمودی کیا در یادداشتی نوشت: افول قدرت ایالات متحده در عرصه معادلات قدرت در نظام بین الملل متعاقب ظهور قطب های جدید در عرصه سیاست جهانی بیش از هر زمان دیگری منافع هژمونیک آن را به چالش کشیده است. این واقعیت را می توان در نظم های منطقه ای در

به گزارش قائم آنلاین، محمد محمودی کیا در یادداشتی نوشت: افول قدرت ایالات متحده در عرصه معادلات قدرت در نظام بین الملل متعاقب ظهور قطب های جدید در عرصه سیاست جهانی بیش از هر زمان دیگری منافع هژمونیک آن را به چالش کشیده است. این واقعیت را می توان در نظم های منطقه ای در حال شکل گیری نیز مشاهده کرد. این وضوح در نظم در حال شکل گیری خاورمیانه بیش از هر مکان دیگری قابل مشاهده است. همان جایی که آمریکا هزاران میلیارد دلار برای تضمین نفوذ و حضور خود هزینه کرده است. حال با این واقعیت روبروست که در نظم جدید هیچ جایی برای حضور آمریکا در نظر گرفته نشده و دیر یا زود باید این واقعیت را بپذیرد که خاورمیانه جدید، محلی برای سیاست های فزون خواهانه غرب قائل نیست.
جریان مقاومت در منطقه بی تردید قدرتمندترین گفتمان حال حاضر در خاورمیانه است؛ گفتمانی که غیریت سازی با سیاست های هژمون طلبانه غرب و به ویژه آمریکا را در مرکز توجهات خود دارد.
لذا از همین منظر می توان به تحلیل علل این اقدام سبعانه ایالات متحده و نیز پیامدهای آن پرداخت.

نگارنده معتقد است آنچه اهمیت افزون تر دارد پیامدها و نتایج این اقدام است هر چند زمینه ها و علل نیز خود نیازمند بررسی و مداقه است.
پیشران های اصلی این اقدام را می توان در چند عامل بررسی کرد:
نخست اختلال در روند های نظم ساز در منطقه متعاقب پیروزی های محور مقاومت.
دوم، احیاء مجدد داعش و توجیه تداوم حضور نظامی آمریکا در عراق.
سوم، بحران سیاسی پیش روی رئیس جمهور ترامپ در عرصه سیاست داخلی.
چهارم، انتخابات پیش روی در آمریکا و پیش بینی کاهش رشد اقتصادی آمریکا در سال جاری.
پنجم، تداوم بحران سیاسی – انتخاباتی در اسرائیل.
ششم، تضمین بهره مندی از منابع انرژی در عراق و سوریه.
حال این سوال مطرح می شود که اقدام اخیر دولت آمریکا در چارچوب کدام منطق سیاست خارجی قابل توجیه است؟
بی تردید امروز عراق به مهم ترین آوردگاه تقابل و رویارویی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. بازدارندگی محوری ترین رویکرد ایالات متحده برای مقابله با سیاست های ایران در منطقه است. این راهبرد در دو بخش قابل تحلیل است؛ بخش نخست به حوزه نرم افزاری باز می گردد. اختلال در روند شبکه سازی منطقه ای و قطبی سازی جوامع منطقه مهم ترین برنامه اقدام آمریکا در این بخش است. دامن زدن به اعتراضات مردمی در عراق و حمایت از گسترش آشوب و خشونت در این کشور از مصادیق این راهبرد است.
اما در حوزه سخت افزاری، عمده تلاش ایالات متحده آمریکا تضعیف قدرت محور مقاومت از طریق انجام اقدامات نظامی در حمله به مراکز فرماندهی و پشتیبانی نیروهای بسیج مردمی، ترور فرماندهان برجسته مقاومت و دست آخر ترور مغز متفکر و رهبر مقتدر جبهه مقاومت سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی و معاون فرمانده حشد الشعبی عراق، شهید ابومهدی المهندس بوده است.
مسئله مهم دیگر به پیامدها و نتایج این اقدام در عرصه منطقه ای و جهانی باز می گردد. تصویب قانون خروج نیروهای آمریکایی از عراق را شاید بتوان نخستین پیامد این حادثه دانست. اما این فقط یک شروع خواهد بود. افول قدرت آمریکا در منطقه و تغییر در موازنه قدرت میان بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ایی در غرب آسیا قطعا از دیگر پیامدهای مهم این حادثه است.
از دیگر پیامدهای مهم این حادثه، بازنگری در خصوص تعهدات برجامی ایران است. تهران به این نتیجه رسیده است که از مسیر تعامل و گفتگو با غرب طرفی نخواهد بست و غایت خواسته های غرب به انزوا کشاندن ایران، تضعیف قدرت منطقه ایی آن و سرانجام تغییر ماهیت نظام سیاسی آن است.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

5 + ده =