کد خبر : 129174
تاریخ انتشار : جمعه ۲۳ آذر ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۰
-

مناظره نمرود و حضرت ابراهيم؛ از سفسطه تا بُهت زدگي

مناظره نمرود و حضرت ابراهيم؛ از سفسطه تا بُهت زدگي

به گزارش قائم آنلاین، محاجّه و مناظره ميان حضرت ابراهيم (عليه السلام) و نمرود، مناظره ميان دو مكتب توحيد و الحاد است كه تا به امروز نيز در جريان است. در مورد زمان اين مناظره كه در جواني ابراهيم بوده يا پس از شكستن بتها و افكندن او در آتش اختلاف است اما بر اساس قرائن و

به گزارش قائم آنلاین، محاجّه و مناظره ميان حضرت ابراهيم (عليه السلام) و نمرود، مناظره ميان دو مكتب توحيد و الحاد است كه تا به امروز نيز در جريان است. در مورد زمان اين مناظره كه در جواني ابراهيم بوده يا پس از شكستن بتها و افكندن او در آتش اختلاف است اما بر اساس قرائن و تحليل مي توان گفت كه او در زمان مناظره، چهره ‏اي شناخته شده بوده است، به ويژه اينكه نمرود با توجّه به شوكتش هرگز به محاجّه با جواني گمنام راضي نمي‏ شد، بنابراين، محاجه بايد در زمان شهرت آن حضرت و پس از شكستن بت ها و افكندن او در آتش پديد آمده باشد.

مناظره از سوي نمرود آغاز شد؛ ولي قرآن كريم پرسش وي را بيان نكرده، چون به قرينه پاسخ حضرت ابراهيم(عليه‌السلام) سؤال نمرود روشن است. از جواب برمي‏ آيد كه گويا نمرود پرسيد: «من ربّك»؛ پروردگار تو كيست كه ما را به پرستش او دعوت مي‏ كني، با آنكه زمام همه امور اين مملكت به دست من است؟ حضرت ابراهيم(ع) پاسخ داد: پروردگار من كسي است كه مرگ و زندگي به دست اوست: ﴿رَبِّي الَّذي يُحيي ويُميت﴾؛ يعني مبدئي كه نظام احيا و اماته در اختيار اوست مسئول تدبير است. نمرود گفت: كسي كه مرگ و حيات به دست اوست، جز من كسي نيست: ﴿قالَ اَنَا اُحيي واُميت﴾، آن‏گاه براي اثبات اين ادّعا گفت: دستور مي‏ دهم تا دو نفر زنداني محكوم به مرگ را بياورند، يكي را آزاد و ديگري را اعدام مي‏ كنم. سپس گفت: اكنون كه ديديد مرگ و حيات به دست من است، بايد مرا بپرستيد[۱].

اما حضرت ابراهيم (ع) براى خنثى كردن اين سفسطه، دست به استدلال ديگرى زد كه طرف مقابل نتواند در برابر ساده ‏لوحان در مورد آن مغالطه كند. او فرمود: خداوند، خورشيد را از افق مشرق بر مى ‏آورد، – اگر تو راست مى ‏گويى كه حاكم بر جهان هستى مى ‏باشى- خورشيد را از طرف مغرب بياور. اينجا بود كه آن مرد كافر، مبهوت و وامانده شد. (فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ). به اين ترتيب آن مرد مست و مغرور سلطنت و مقام، خاموش و مبهوت و ناتوان گشت و نتوانست در برابر منطق زنده حضرت ابراهيم (عليه السلام) سخنى بگويد و اين بهترين راه براى خاموش كردن اين گونه افراد لجوج است.

اما در تحليل اين مناظره مي توان گفت با اينكه مسلم است كه مساله حيات و مرگ از جهاتى مهم‏تر از مساله طلوع و غروب آفتاب است و سند گوياترى بر علم و قدرت پروردگار محسوب مى ‏شود و به همين دليل ابراهيم نخست به آن استدلال كرد، زيرا هر كس مى ‏داند مساله آزاد كردن و كشتن يك زندانى، هيچ گونه ربطى به مساله حيات و مرگ طبيعى و واقعى ندارد، ولى براى آن دسته كه درك كافى نداشتند و ممكن بود تحت تاثير سفسطه نمرود قرار گيرند، دست به استدلال دوم زد و مساله طلوع و غروب خورشيد را مطرح ساخت تا حق بر هر دو دسته روشن گردد.
همچنين مي توان گفت مساله اول – يعني توصيف خداوند با صفت تدبير نظام احيا و اماته- به عنوان تاكتيك مطرح شده است تا نمرود در چارچوب اين پازل، وارد بازي شود. از اين رو هنگامي كه آن جبار مدعى شراكت با پروردگار در تدبير عالم گرديد، حضرت ابراهيم(ع) اين مجادله را ادامه نداد بلكه وارد فاز بعدي شد؛ يعني مساله طلوع و غروب آفتاب را عنوان كرد كه نمرود در نتيجه آن، به كلى وامانده شد. قرينه بر اين امر نيز ” فاء”يي است كه بر استدلال دوم وارد شده است و نشان مي دهد كه استدلال دوم به معني صرف نظر كردن از استدلال اول نيست.

پي نوشت:

[۱]  الكافي، ج۸، ص۳۶۸؛ تفسير القمي، ج۱، ص۸۶؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۵٫

تفسير تسنيم، ج ۱۲، ص ۲۳۷ و ۲۵۷٫

تفسير نمونه، ج‏۲،ص ۲۸۷ -۲۹۰٫

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

5 × پنج =