کد خبر : 11664
تاریخ انتشار : جمعه ۲۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۲
-

گزینه اقتباس، آری یا نه؟

علل کم‌اقبالی رمان‌های داخلی در امر اقتباس از سمت کارگردانان از مهم‌ترین موضوعات مورد بحث در زمینه اقتباس می‌باشد، در نخستین نشست، از سلسله نشست‌های سینما ادبیات، حول این موضوع و یافتن پاسخی برای ابین سولات به گفت‌وگو پرداخته‌ایم…

قائم آنلاین،

نخستین جلسه هم‌اندیشی سینما ادبیات با محوریت موضوع اقتباس در سینمای ایران و بررسی رمان‌های برخی از نویسندگان به‌نام ادبیاتِ ایران، تحت سوالی پایه‌ای درباره آثار این نویسندگان آغاز شد. در میان نویسندگان می‌توان به نام‌هایی چون رضا امیرخانی، احمد دهقان، علی موذنی، مصطفی مستور، سارا عرفانی اشاره کرد، هدف از طرح این سوال، بررسی و سنجش میزان اقتباس‌پذیری رمان‌های معروف این نویسندگان بود.

آثار امیرخانی دارای مختصات خاص خود هستند و همین نکته یکی از دلایل تمایز آثار او از هم‌نسلانش و همچنین یکی از علل محبوبیتش در میان خوانندگان آثارش است، همین محبوبیت باعث شده که هرزمان سخن از اقتباس ادبی از رمان‌های چند دهه اخیر و رمان‌های روز به میان بیاید آثار امیرخانی جزء گزینه‌های برتر روی میز باشد، به همین علت اولین گام‌های گفت‌وگو در میان اعضای شرکت‌کننده در هم‌اندیشی با بررسی کارنامه امیرخانی برداشته‌شد.
نظراتی که نسبت به آثار امیرخانی به میان آمد، دارای ابعاد متفاوتی بود، از جمله بازشدن پرونده نحوه نگارش و طرح داستان او، امیرخانی در معروف‌ترین اثر خود یعنی من ِ او، به دنبال روایتی ساده و یک خطی نیست، بلکه در زمان و مکان در جریان است و نمونه مناسبی برای استفاده از روش روایت جریان سیال ذهن را به نمایش می‌گذارد، شخصیت‌های رمان‌های امیرخانی در اکثر مواقع دچار فعل و انفعالات درونی هستند که کمتر نمود بیرونی دارد، همین مسئله باعث می‌شود که بیشتر به روایتی حکیمانه شبیه باشد تا تصویرسازی مناسب سینما. دیگر نظراتی که مطرح شد این بود که آثار امیرخانی خصوصیات آثار کلاسیک را ندارد به مانند خوشه‌های خشم که توصیفات دقیق و کاملی از شخصیت‌ها، ظاهر فیزیکی آنها، خلق‌وخو و موقعیت جغرافیای داستان به خواننده می‌دهد و همین توصیفات کار فیلم‌ساز را در پرداخت داستان ساده‌تر می‌کند، و همین مسئله نداشتن، اقتباسِ سرراست از رمان‌های امیرخانی را مشکل می‌کند، در مقابل اما نام آثاری چون خانه‌ارواح ایزابل آلنده به میان آمد و نمونه فیلمی که از این اثر ساخته شده و از لحاظ ساختار و روایت داستان، فیلم قابل قبولیست.


برای پاسخ دادن به مسئله پیش آمده که «مشکل رمان است و یا نحوه اقتباس» گفت‌وگو اینطور ادامه یافت که، امکان اقتباس از هر رمانی وجود دارد و این میان تنها نیاز به پیدا کردن روش و تصاویر مناسب است، روشی که کمتر فیلم‌سازی به سراغ آن می‌رود، دلیل این عمل در این نکته ذکرشد که ذهن ِ مخاطب ِ ایرانی، و بیشتر فیلم‌سازان داخلی در پی موضوعات اجتماعی است و همین مسئله باعث می‌شود مفاهیمی که در رمان‌هایی چون من ِ او، ارمیا، بی‎‌‌وتن، قیدا بدان پرداخته شده، کمتر مناسب و دارای جذابیت تلقی شود، همچنین مضمون درونی و کمتر قابل تصویری شدن جاری در رمان‌هایی از نوع رمان‌های امیرخانی در مقابل رمان‌های قصه‌گو یکی از موانع رفتن به سوی اقتباس از رمان‌هایی از این دست است.
در ادامه بحث بر سر یافتن معیاری برای تشخیص میزان اقتباس‌پذیر بودن هر رمان، مبحثی در رابطه با تاریخ ادبیات کلاسیک و اقتباس از این آثار به میان آمد، طبق این نظر، تاریخ سینما که با تاریخ اقتباس رابطه نزدیک و حتی شانه‌به‌شانه‌ای دارد نخستین گام‌های اقتباسی خود را در عالم رمان‌های کلاسیک برداشته‌است، و سپس پله‌پله به سوی اقتباس از آثار متاخر پیش رفته‌است، مسیری که در سینمای اقتباسی ایران اتفاق نیافتاده، این نظریه با دو رویکرد مواجه شد، یکی مسئله زمان شروع رمان‌نویسی در ایران و کیفیت رمان‌نویسی در زمان شروع و سپس ادامه، دوم وجود فیلم‌های اقتباسی در تاریخ سینمای ایران که نمی‌توان انها را نادیده گرفت.
مسئله حرکت پلکانی از آثار کلاسیک به سمت آثار مدرن‌تر حرکتی مطمئناً مسمرثمر است همان‌طور که در نمونه‌های جهانی آن شاهدیم، اقتباس از آثار کلاسیکی چون بینوایان تنها تبدیل رمان به فیلم نیست بلکه بسته کاملی از الحاقاتی است که همراه رمان وارد تاریخ هنر شده‌است، از جمله تئاتر، موسیقی، نمایش‌های موزیکال و این سیر تکامل باعث بلوغ اثر اقتباسی می‌شود، بلوغی که متاسفانه در آثار داخلی شاهد آن نیستیم، اگرچه می‌توان به آثار نویسندگانی چون هوشنگ مرادی کرمانی به عنوان نمونه‌هایی از رمان کلاسیک ِ ایرانی اشاره کرد.

مجموعه قصه‌های مجید سعی در رسیدن به چنین استانداردی در اقتباس بود که تا حدودی نیز موفق ظاهر شد و بخش اعظم موفقیت خود را مدیون متن اصلی و بعد نحوه پرداخت تصویری آن می‌توان دانست.
در اینجا باید در نظر داشت که عمر رمان‌نویسی در ایران عمری حدوداً ۱۰۰ساله و جوان در مقابل عمر رمان‌نویسی در جهان است، در حالی که عالم داستان و رمان وارد دوره مدرن خود و تولد داستان کوتاه می‌شد، رمان در ایران متولد شد و همین مسئله باعث شده رمان‌نویسی در ایران چون ساقه کوچک و مستقلی شود که به درختی جوان قلمه زده‌ شده‌است. رمان‌نویسی در ایران در واقع فرصت گذر از کلاسیک به مدرن را نیافت بلکه بعد از  دوره کلاسیک ظاهر شد و در طول مدت رشد خود به تجربه در بخش‌هایی پرداخت که رمان در جهان به ترتیب و با تمانینه طی کرده‌بود-در اینجا به دنبال پیدا کردن نقاط ضعف تاریخ رمان‌نویسی در ایران نیستیم بلکه شرایط موجود را از زوایای مختلف برای رسیدن به نتیجه‌ای مطلوب بررسی می‌کنیم-. همین مدل ورود به دنیای رمان‌نویسی شاید علتی باشد که مختصات تازه‌ای، متفاوت از استانداردهای جهانی برای رمان‌نویسی در ایران تعریف کنیم، همچنین نمی‌توان تاریخ اقتباس را نادیده‌گرفت، چه پیش از انقلاب که بیشتر شاهد آثار اقتباسی با موضوعات نازل بودیم و چه پس از انقلاب، فیلم‌هایی اقتباسی موجود است که باعث می‌شود تاریخ اقتباس در ایران در نقطه صفر نباشد و با وجود طی نکردن مرحله به مرحله مسیر رشد، دارای تجربیاتی در این زمینه است که باید مورد استفاده و حتی تجدید نظر قرار گیرد.
در گام بعدی گفت‌وگو به این مبحث پرداخته‌شد که در چرخه اقتباس، ما با دارا بودن شخصیت و ماجرا و خصوصیات آن‌ها یک قدم از فیلم‌نامه‌ای با طرح خام جلو هستیم، همچنین در رمان‌های کلاسیک خواننده با روایتی که از فضا و شخصیت‌ها داده می‌شود بیشتر با فضای رمان ارتباط برقرار می‌کند و همین ارتباط ِ ماقبل فیلم باعث علاقه‌مندی و توجه او به فیلم می‌شود.
تاریخ پربار ادبیات کهن ایران سرشار از دیوان اشعار و حکایات و تماثیلی است که کمتر شبیه آن در تاریخ ادبیات جهان قابل رویت است، از طرفی برخی زبان ادب ایران را شعر می‌دانند و به همین علت اولویت ادبی در ایران را مختص شعر و حکایات دانسته و این گونه‌ها را بیشتر و حتی کاملاً سزاوار اقتباس می‌دانند تا رمان و آثار قصه‌گو، اما زبان حال حاضر چیست؟ نباید بپذیریم که از دوره‌ای گذر کرده‌ایم و اگرچه دردناک و نادرست است اما ان زبان را کم و بیش به فراموشی سپرده‌ایم؟
همراه شدن با غافله جهانی، البته نباید به معنای فراموشی و دور ریختن زبان نخستین ادبیات ایران باشد، بلکه باعث استفاده بهتر و ارتباط موثر با مخاطب و اثر است، اما باید این زبان نخستین را از یادنبرد و آن را به کار بست، اما چه‌گونه؟ در ادامه پاسخی برای این سوال در طی بحث به دست می‌آید.
صنعت سینما در جهان مخصوصاً هالیوود برای تولید فیلم‌های اقتباسی نیز دارای روندی صنعتی است، از جمله اینکه استودیوهای فیلم‌سازی برای توفیق بیشتر در فیلم‌ها به سراغ کتاب‌های بیش‌تر دیده‌شده و پرفروش می‌روند، همچنین نویسندگانی استخدام کرده و آن‌ها باید کُتُبی برای تولید فیلم در اختیار استودیو قرار دهند، علاوه بر این همان‌طور که گفته شد در این چرخه به همراه کتاب، موسیقی و تئاتر و فرهنگ همراه آن کتاب نیز تولید می‌شود، اما چه‌طور می‌شود که در این روند صنعتی و روال‌مند با آثاری درخشان از لحاظ ساختار و غنای ادبی مواجه‌شد؟

حلقه مفقوده رسیدن به این آثار در ایران، اصالت رمان است، رمان ارتباط نزدیکی با سینما به علت مختصات خود ِ داستان دارد. گاهاً با اصرارهای فراوانی در عرصه اقتباس مواجهیم که باید از ادبیات کهن ایران در زمینه اقتباس‌های سینمایی استفاده‌شود، کاری به غایت سخت و دشوار اما ضروری. بازمی‌گردیم به هالیوود و آثار اقتباسی آن، به طور مثال کهن‌الگوهای ایلیاد و ادیسه همواره حضور دائمی در آثار سینمایی-اقتباسی دارند، گاهی به طور مستقیم و گاهی به عنوان روح اثر. استفاده از الگوهای ادبیات کهن ایران نیز باید به همین طریق باشد، جان ِ نویسنده رمان باید پذیرای این الگوها باشد تا پس از گذشتن از دریچه ذهن او در روح رمان جاری شود، چونان که شاهد این روح در آثاری چون وضعیت سفید هستیم، مسیر حرکت امیر، شخصیت اول سریال از عشق زمینی تا عشق آسمانی همانند آنچه است که در صد میدان خواجه عبدالله انصاری آمده‌است. استفاده از آرایه تلمیح در آثار سینمایی جذاب و گیراست همچنین که در مقابل اشتباه در استفاده از این مدل تلمیح باعث تلخی و حتی از بین رفتن اثر این اشارات است، ماننده فیلم چهل‌سالگی و اشاره ان به داستان کنیزک و پادشاه.
در این سیر استفاده از روح کهن در ادبیات جاری، می‌توان به قهرمان‌هایی نیز رسید که مشخصاتی چون پهلوانان دارند اما چونان مردمان امروز رفتار می‌کنند، در این میان شاید بتوان به قیدار امیرخانی و شخصیت سعید نه‌آبی نه‌خاکی اشاره کرد.
نمونه اصیل و قابل اتکای این مدل در جان نویسنده نشستنِ ارزش‌های ادبیات کهن و همچنین ارزش‌های دینی واخلاقی را می‌توان در آثار نادر ابراهیمی، و به صورت اختصاصی در رمان دوران او، یعنی آتش‌ بدون دود ذکر کرد، چنان که شخصیت‌های رمان نه تنها در سخن بلکه در رفتار و حرکت به سوی کمال مراحلی از سلوک را طی می‌کنند که چکیده سلوک عارفانه‌ی چندین قرن عارفان این مرزوبوم است.

 

برچسب ها : ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

دو + 12 =