طلبهها در کمپ ترک اعتیاد دنبال چه ماموریتی هستند؟
«آن اوایل، یکبار تا حاج آقا را در کمپ دیدم، چشمهایم را بستم و هر بد و بیراهی به ذهنم رسید، نثارش کردم. منتظر بودم او هم در مقابل، شروع به فحاشی کند یا با یک کشیده آبدار، جوابم را بدهد اما ساکت که شدم، دیدم تنها عکسالعملش لبخند است. کمی که گذشت، به طرفم آمد و گفت: اوضاع و احوالت چطوره؟ چه گرفتاری داری؟ چه کمکی میتونم بهت بکنم؟ حاجی با این کار مرا خلع سلاح کرد…»